چشمای خیس

دوست داشتم

دیگه عاشق نمیشم

می دونی چشمای خیسم، هنوز تو نخ ابروته

 

دارم از غصه می میرم، بگو پس به کی مربوطه

 

بگو تو معنی عشقو، دلم درگیر تشویشه

 

تو معنیشو نمی فهمی، تو اصلا چی سرت میشه

 

زدی زیر همه حرفات، به این ویرونی افتادم

 

دلم رو دست من مونده، مگه میری تو از یادم

 

یه کاری دست من دادی، که من هم تازه فهمیدم

 

هنوزم عاشقت هستم، دارم تاوانشم میدم

 

مگه از من بدی دیدی، که در حقم بدی کردی

 

بهم گفتی که میری و از حرفت بر نمی گردی

 

می دونی هیچ کسی نیست که، مث من شکل غم باشه

 

به جز تو کی واسه دردام، می تونه متهم باشه

 

تو گوش غم رو پر کردی، بیاد تو لحظه هام باشه

 

ببین ورد زبون من، همش افسوس و ای کاشه

 

همون جوری که تو خواستی، شد و من حس غم دارم

ببین تا لحظه ی مرگم، من از دوریت عزادارم



نظرات شما عزیزان:

يگانه
ساعت18:52---24 ارديبهشت 1391
كاش عشق را از پلك های خود می آموختیم

پلك هایی كه تا وقتی خون

در رگ هایشان جاری است هردم برهم بوسه می زنند

پلك هایی كه از سحر تا پاسی از شب

برای در آغوش كشیدن هم لحظه شماری می كنند

پلك هایی كه حتی برای دقیقه ای كوتاه هم نمی توانند

دوری از یكدیگر را تاب بیاورند پلك هایی كه

در لحظه مرگ هم در آغوش یكدیگر جان می دهند

عشق را باید از آن ها آموخت ...!





نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در شنبه 19 فروردين 1391برچسب:,ساعت11:43توسط علی | |